... سه نقطه های دلم و ...

ساخت وبلاگ
  24-03-96   یادمه سال آخر دبیرستان بودم ودانش آموز  ترم 8  زبان  تووی  موسسه ملی زبان  چهارراه ولیعصر /  یه بار مجبور شدم خودم تنها برگردم خونه . اینقدر با مادر و پدرم اینور  و اونور  رفته بودم که  هیچ  جای  تهرون  رو  بلد نبودم. حتی از موسسه تا خونه رو بلد نبودم چجوری  برگردم.  بلد نبودم حتی  مسیرمو  به تاکسی بگم .! عین بچه  خنگولیا  برعکس  مسیری رو که باید  میرفتم به  راه  افتادم. نمیدونستم موقعیت  جغرافیاییم  کجاس. ؟؟؟ اون موقع کلاس زبانم چهارراه ولیعصر بود و بابابم همیشه منو میرسوند و همونجا وایمیستاد تا کلاسم تموم بشه . اما اون روز  منو رسوند و   گفت نمیتونه بیاد دنبالم . احتمالا  مامانم بهش  گفته بود بزار یه ذره یاد بگیره  از پس  خودش  بربیاد. مادرم خیلی به فکر ارتباط  برقرار کردنه من بود .   پیاده راه افتادم . یادمه  از کنار دانشگاه تهران رد شدم . چقدر دلم میخواست  تووی  اون دانشگاه رو  ببینم  .  از کناره کتابفروش ها گذشتم ،  تا رسیدم میدون انقلاب . خلاصه وقتی میدون انقلابو  دیدم خیلی  خوشحال شدم  چون اون میدون تنها میدونه  این شهر  ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 16:24

    یه وقتایی هوا   آفتابیه  ولی حال  دلت  خوب  نیست . حال  و هوات با حال  و هوای  بیرون کاملا  تضاد  داره . شاید بهترین کار  اینه که سرتو  گرم  کاری  کنی  و یه آهنگ پر  خاطره گوش  کنی شاید دلت  کمی  باز  شه  اگرم  نشد که هیچی دیگه ...   وااااااااااى  وااای   حال خرابات ،  باهات میاد تووی  فردا  و فردا  و فرداهات ...  تا بالاخره  خوب  بشی یه روزایی هست که مثه امروز شبیه جمعه هاس .  روزای  سرد و پاییزی  و خاکستری. هیچ  اتفاقی  هم اون روز برات  نیوفتاده  . کسی  هم ناراحتت نکرده  ولی کرم میوفته به جونت و  یاده  یه خاطره تلخ میوفتی .   دقیقا میوفتی وسط همون روز تووی  یه مشت حس  و خاطره  و لحظه های تلخ و شروع میکنی  به  اشک  ریختن...   یه سکوت  عجیبه پاییزی هم هست  که اصلا ربطی  به  اون ساعت  و اون زمان از  روز  نداره . انگار  همه  خوابن  یا همه رفتن یه جای  دور ...   تویی  و خیال  و شهر  خلوت و حال آروم  بعد  از& ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 16:24

   پاییز  هم بساطشو جمع کرد و رفت تعریف نهایی از عشق و زندگی  رو میشه تووی  پاییز پیدا کرد پاییز  میراث ارزشمند و کهنه و دیرین و صیقل خورده ی زندگیه همیشه تووی پاییز به شکل اسرار آمیزی تبدیل به کودکی سالخورده میشم و در وسعت تنهایی هام  هر  روز از نو زاده میشم   امسال هم نزدیک شدن به شب یلدا و رسیدن به آخر پاییز ، منو دوباره به دنیای بچگیم برد کاسه ی بزرگ آجیل و انار دونه دونه شده و کرسی  و جعبه ی شیرینی ....     رفتم به سالهای خیلی  دور   روزایی که پرتقالهای نارس و سیبهای کوچولو وخرمالوهای کال و گردو برام می چیدی هوامو زیاد  داشتی حواست به همه چی بود دل من عاشق قصه گفتن و قصه شنیدن بودم سواد نوشتن نداشتیم که برای همدیگه بنویسیم  و بخوونیم اما تو خوب بلد بودی  که چه جوری هوای دل منو داشته  باشی دلم خیلی بهت اعتماد داشت وقتی میومدی خونه ی  مادربزرگ مهمونی ، به زور و گریه از اونجا میرفتی . هر دفعه مامانت تو  رو به زور از خونه ی مادربزرگ میکشید بیرون .  یادمه یه بار به خاطر همین نق زدنات موقع خداحافظی ، مادرت گرفتت به باد کتک .  وقتی  دیدی  نگات میکنم ، اشکاتو با لباست  پاک کردی و با صدای گرفته و بغض کرده گفتی ناراحت نباش ، زود میام دوباره . خودت بیشتر دلتنگ بودی ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 16:24

  بازم برام قصه بگو. قصه ی ماهی سیاه کوچولو , دخترک کبریت فروش , پسرک لبو فروش , جوجه اردک زشت ... بازم برام کتاب  بخوون . قصه هایی که از زبون تو شنیده میشه بیشتر بهم می چسبه. بازم با صدای بلند قرآن بخوون تا حفظ کنم .آیه هایی که از زبون تو شنیده میشه مزه ی بارون میده   هیچوقت  انگشتای مردونت که  روی کلمه های کتاب جلو میرفت را از یاد نمی برم. شاید برای همینه که هنوز بعد از 40 و اندی سال این کتابا ب ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : خوابت, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 13:48

نویسنده : باران - ساعت ۱٢:٥۸ ‎ب.ظ روز شنبه ۱۳۸٢/۸/۳ ابان ٬ماهه قشنگيه ... اصلا پاييز ماه خوبيه . هليا و هومن هر دوشون توی اين فصل بدنيا اومدن . ضمنا" پاييز ۱۳۷۰ پاييزه بياد موندنی برای من و  اقای پدر گرامیه . امروز ٬ يعنی سوم ابان روز تولده هومنه .    هومن  يک همچين شبی ساعت ۵ / ۱۲ شب بدنيا  اومد   امشب ٬ اين پسر نازنازيه من ۹ سالش تموم ميشه . وقتی بدنيا اومد خيلی  زشت  بود .  مامانم هيچوقت هيچ ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : كوچولوی,شيطون, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 12:17

   خیلی وقته که سراغی از وبلاگها نگرفتم .بعد از چند سال اومدم یه سری بزنم و برم. الان  هومن دانشجوی نرم افزاره و هلیا دانشجوی معماری و من هنوز یه مادر نگران .  خاطرات با بچه ها بودن رو مرور کردم . ========================= چقدر زود بزرگ شدین. من هم در کنار شما و با شما بزرگ شدم . خوشحالم از حضورتون در زندگیم. ممنونم که بزرگترین طپش های قلبم را با مادر شدن به من هدیه دادین. خوشحالم به خاطر اینکه اس ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : میگذره, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 40 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 12:17

تابستان 96 : روی چند تا کاغذ یه چیزایی  نوشت  و بعد  گوله کرد و انداخت تووی  سطل زباله ...   دخترک قصه ،  روز تقریبا آهسته ای رو پشت سر گذاشته بود . البته  بین روزهای شلوغی که داشت  ، اون روز  نسبتا آهسته بود . تونست بیشتر به  سرگذشت یادداشتهای وبلاگش که با عشق  نوشته بود  فکر  کنه . یادداشت هایی که با تمام وجود نوشته بود  .... یادداشتایی  که در عرض چند ثانیه نیست و نابود  شده بود . باید   یه ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : باران, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 12:17

  ... مادر بزرگ یه فرش کوچیک بهش داده بود که وقتی  آفتاب  تووی  حیاط  نبود ، کناره باغچه بندازه و بساط قوری و سماورش رو اونجا پهن کنه . چند تا فنجون  گلی که به رنگ آبی بود با نعلبکی هاش . یه قندون چینی با گلای نارنجی و قرمز . یه ملافه گل گلی  و چند تا بالش برای خوابوندن عروسکاش ... خیلی وقتا تنها با عروسکایی که به صف  کرده بود بازی  میکرد و براشون چای میریخت ( همون آبی که از  شیر آب تووی  حیاط ریخ ... سه نقطه های دلم و ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : کوچیکه,نسرین,خانوم, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 12:17

باران

 درباره : دختر زمستانی هستم اما, دلم یک کلبه می خواهد... درون جنگل پاییز , به دور از رنگ آدم ها، من و آواز توکاها , من و یک رود , من و یک کلبه ی پر دود , من و چای و کتاب حافظ و خیام , به دور از ننگ،به دور از نام، چه غوغایی،چه بلوایی، بسان برگ که از شاخه جدا گردد !!! درون من پر از شورش،پر از فریاد درون جنگل پاییز... دلم یک کلبه می خواهد. پر از عشق و پر از جوشش...!!!

پروفایل مدیر : باران ایمیل مدیر وبلاگ

... سه نقطه های دلم و ......
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : خوبها,بدها, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 34 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:51

باران

 درباره : دختر زمستانی هستم اما, دلم یک کلبه می خواهد... درون جنگل پاییز , به دور از رنگ آدم ها، من و آواز توکاها , من و یک رود , من و یک کلبه ی پر دود , من و چای و کتاب حافظ و خیام , به دور از ننگ،به دور از نام، چه غوغایی،چه بلوایی، بسان برگ که از شاخه جدا گردد !!! درون من پر از شورش،پر از فریاد درون جنگل پاییز... دلم یک کلبه می خواهد. پر از عشق و پر از جوشش...!!!

پروفایل مدیر : باران ایمیل مدیر وبلاگ

... سه نقطه های دلم و ......
ما را در سایت ... سه نقطه های دلم و ... دنبال می کنید

برچسب : ماهی,سیاه,کوچولو, نویسنده : 8heliyahooman3 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:51